|
|
|
|
|
|
,,,نـغمه ای از یـخ و آتــــش,,,
|
|
سه شنبه 16 اسفند 1398 ساعت 11 قبل از ظهر |
بازدید : 4277 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
♫♫♫
هوای خونه غمگینه صدایی جز سکوتم نیست
نبودنت حس تلخیه که توی لحظه هام جاریست
چرا این قصه ی شیرین جدایی شد سرانجامش
چرا کابوس تنهایی نشسته بر سر راهش
اگه از حسرت عشقت،گره افتاده در کارم
بدون معنیش فقط اینه
هنوز خیلی دوست دارم
اسیرم در غم عشقت ،سراسر تیره و تارم
همینه عشق و احساسم میدونی که دوست دارم
♫♫♫
یه روزی دل به من دادی،حالا میگی دلت سیره
کسی چیزی رو می بخشه که اونو پس نمی گیره
منم عاشق تب دارت یه عمریه دوست دارم
دلم پیش دلت گیره ، یه جورایی گرفتارم
…
اگه از حسرت عشقت،گره افتاده در کارم
بدون معنیش فقط اینه
هنوز خیلی دوست دارم
اسیرم در غم عشقت ،سراسر تیره و تارم
همینه عشق و احساسم میدونی که دوست دارم
منو این درد تنهایی شاید حسرت سزاوارم
نمیگم بی گناه بودم ولی هنوز گرفتارم
شکستم از غم دوریت ، تو قلبم تیره و تارم
همینه عشق و احساسم تا ابد دوست دارم
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
سرنوشت ,
شقــــــایق ,
,
:: برچسبها:
اندی مددیان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 15 اسفند 1398 ساعت 2 بعد از ظهر |
بازدید : 3386 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
توی روزگاری که دل واسه شکستنه
قیمت طلای دل قد سنگ و آهنه
بین این همه غریبه یه نفر مثل تو میشه
آشنایی که تو قلبم میمونه واسه همیشه
تو نباشی نمیخوام لحظه ای رو سر بکنم
نمیدونم بعد تو من چی رو باور بکنم
نمیتونم نمیتونم که تورو رها کنم
بعد تو من چه کسی رو عشق من صدا کنم
تو نباشی چه کسی منو نوازش میکنه
با صبوری با من دلخسته سازش میکنه
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
تونباشی... ,
قبلۀ عـشق ,
,
:: برچسبها:
انــــدی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 2 اسفند 1398 ساعت 7 بعد از ظهر |
بازدید : 2270 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
وقتی که در شبهای من جز سایه ها پیدا نبود
در ذهـــــن من رویایـــــــی جز پیروزی فردانبود
بـــــــــا قایق شکسته ای درگیر این دریا شدم
تصور و دلسادگی مبهوت یک رویـــــــــــا شدم
پرواز کنم پرواز کنم پس عاشقـــــــــی آواز کنم
فریاد کنم فریاد کنم جان از قفــــــــس آزاد کنم
یاران یاران تا پای جان باهم آغاز با هم پایـــان
از پـــــــا نیفتادم رفیـــــــق در جستجـــوی آرزو
باهرنفس سوی هدف با من تو از امید بگــــــو
زنجیرترس و پاره کن بگذرازاین روزهای سخت
به زیر سقف آسمون ایستاده میمیره درخت...
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
یــــــــاران... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمعه 28 بهمن 1398 ساعت 6 بعد از ظهر |
بازدید : 3942 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
چه دردی است در میان جمع بودن
ولی درگوشه ای تنها نشستن
برای دیگران چون کوه بودن
ولی در چشم خود آرام شکستن
برای هر لبی شعری سرودن
ولی لبهای خود همواره بستن
به رسم دوستی دستی فشردن
ولی با هر سخن قلبی شکستن
به نزد عاشقان چون سنگ خاموش
ولی در بطن خود غوغا نشستن
به غربت دوستان بر خاک سپردن
ولی در دل امید به خانه بستن
به من هر دم نوای دل زند بانگ
چه خوش باشد از این غمخانه رستن...
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
چه دردیست... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
سه شنبه 21 بهمن 1398 ساعت 3 قبل از ظهر |
بازدید : 3692 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
خاموش کردم توی لیوانت آهم را... شب ها بغل کردم به تو همجنس هایم را
رنگین کمان کوچکی بر روی انگشتم؛ در اوّلین بوسه، خودم را و تو را کشتم
هی گریه می کردم به آن مردی که زن بودم؛ شب ها دراکولای غمگینی که من بودم!
و عشق، یک بیماری ِ بدخیم ِ روحی بود ؛تنهایی ام محکوم به ســ -کس گروهی بود
سیگار با مشروب با طعم هم آغوشی؛ یعنی فراموشی... فراموشی... فراموشی...
بعد از تو الکل خورد من را مست خوابیدم، بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم!
بعد از تو لای زخم هایم استخوان کردم، با هر که می شد هر چه می شد امتحان کردم!
تنهایی ِ در جمع، در تن های تنهایی؛ با گریه و صابون و خون و تو، خودارضـ ایی
دلخسته از گنجشک ها و حوض نقاشی؛ رنگ سفیدت را به روی بوم می پاشی!
لیوان بعدی: قرص های حل شده در سَم، باور بکن از هیچ چی دیگر نمی ترسم
پشت ِ سیاهی های دنیامان سیاهی بود؛ معشوقه ام بودی و هستی و... نخواهی بود
بعد از تو الکل خورد من را مست خوابیدم؛ بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم!
بعد از تو لای زخم هایم استخوان کردم ؛با هر که می شد هر چه می شد امتحان کردم...
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 410 صفحه بعد
:: برچسبها:
بعد از تو- لای زخم هایم- استخوان- کردم ؛با -هر که می شد- هر چه می شد- امتحان کردم ,
,
,
-nagafi-shahin ,
- ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 12 بهمن 1398 ساعت 10 بعد از ظهر |
بازدید : 2625 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
ازخود گذشتم تاکه تو از پیچ وخم ها بگذری
لب بستم از گلایه تا از سر غم ها بگذری
گوشه گرفتم تا که تو با دنیا دمسازبشی
پایان گرفتم تا که تو دوباره آغاز بشی
درد من بودی و همدرد نبودی
راه من بودی و همراه نبودی
غم من بودی تو غمخوارنبودی
عشق من بودی وفادار نبودی
اشک شدم در پشت پلک غصه هاپنهون شدم
بغض شدم در شوره زار سینه ها زندون شدم
پرم شکست تا اینکه تو معنی پروازشدی
غمم ترانه شد که تو نغمه وآواز شدی
درد من بودی و همدرد نبودی
راه من بودی و همراه نبودی
غم من بودی تو غمخوارنبودی
عشق من بودی وفادار نبودی...
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
ازخود گذشتم تاکه تو ... ,
,
:: برچسبها:
قصرکاغذی1 ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
دو شنبه 3 بهمن 1398 ساعت 1 قبل از ظهر |
بازدید : 2503 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم.
ویا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم.
اگر از دست من در خلوت خود گریه ای کردی.
اگر بد کردمو هرگز به روی خود نیاوردی.
اگر زخمی چشیدی گاه گاه از زبان من.
اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من...
حلالم کن عشق من...
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
ندونسته... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
,
,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 28 دی 1398 ساعت 9 بعد از ظهر |
بازدید : 1905 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
میدونی؟
اونهایی که راحت تر گرفتار میشن بیشتر وقتشون رو صرف ناله و شکایت ازدیگران میکنند
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
عقایدمن1 ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
,
,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 28 دی 1398 ساعت 6 بعد از ظهر |
بازدید : 2652 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
دو شنبه 26 دی 1398 ساعت 9 بعد از ظهر |
بازدید : 2396 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
هرکجا عشق آید و ساکن شود هرچه ناممکن بود ممکن شود در جهان هر کار خوب و ماندنیست ردپای عشق در او دیدنیست
به راستی مگر میشود عشق را تعریف کرد؟ مولانا در دشواری آن میگوید:
هرچه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم، خجل گردم از آن و درجای دیگری از مثنوی:
در نگنجد عشق در گفت و شنید عشق دریایی است بحرش ناپدید و خود در پایان شعر اعتراف کردهام که: «سالک» آری عشق رمزی در دل است شرح و وصف عشق کاری مشکل است اما آنچه موجب شد تا شما را در احساس خود در «تصویر عشق» شریک کنم، مفاهیم و تعابیری از کار و زندگی و کیفیت در پیوند با عشق است که میتواند شرایط و محیطکاری لطیفتر، باکیفیتتر و عارفانهتر و حتماً سودآورتری را فراهم آورد.
جبران خلیل جبران در کتاب «پیامبر» در فصل «کار» مینویسد: «کار با عشق آن است که پارچهای را با تاروپود قلب خود ببافی بدان امید که معشوق تو آن را بر تن خواهدکرد… اگر نمیتوانی با عشق کار کنی بهتر است کار خود را ترک کنی و بر دروازه معبد بنشینی و صدقات کسانی را که با عشق کار میکنند بپذیری…».
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
جاده ی عشق... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
,
,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمعه 16 دی 1398 ساعت 8 بعد از ظهر |
بازدید : 2850 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
اون روزی که تو برگردی هیچ نشونی نیست ازغم
این حوصله ی رفته برمیگرده توقلبم
روزی که تو برگردی پاییز میره از اینجا
تعبیرمیشه خواب من حقیقت میشه رویا
روزی که تو برگردی گل رفیق گلدونه
چشام پره اشک که شد روز رقص بارونه
آسمون شهرمون خیلی وقته دلتنگه
روزی که تو برگردی باز آسمون خوش رنگه
باید واسه دیدن تو خونه رو پر از گل کرد
این روزهارو تا اون روزفقط باید تحمل کرد،فقط بایدتحمل کرد...
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
تحمل... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شنبه 2 آذر 1398 ساعت 10 بعد از ظهر |
بازدید : 1874 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 410 صفحه بعد
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 410 صفحه بعد
|